Senaste inläggen

Av Afsaneh Oskoueinejad - 7 oktober 2010 13:53

پنجشنبه, اکتبر ۷, ۲۰۱۰

 اسامی تعدادی از زنانی که در انتظار اجرای حکم اعدام
در بند زنان زندان اوین بسر می برند

خبرگزاری هرانا - در حال حاضر تعداد بیشماری در زندانهای مختلف در انتظار اجرای حکم اعدام بسر می برند. در اینجا اسامی تعدادی از زنان زندانی محکوم به اعدام در بند زنان زندان اوین که هر لحظه امکان اجرای حکم اعدام آنها می رود جهت ارسال به سازمانهای حقوق بشری بین المللی و اطلاع عموم انتشار می یابد که به قرار زیر می باشد:

1 ـ ثریا ذکریا نژاد ،خانه دار4 سال در زندان به اتهام داشتن مواد مخدر ، دربند3 زنان زندان اوین بسر می برد

2- اشرف امرایی ،38 ساله،خانه دار ، 2 سال در زندان ، به اتهام داشتن مواد مخدر،،همسرش پیش از این اعدام شده است ، دربند3 زنان زندان اوین بسر می برد


3- سهیلا پور حسینی 19 ساله، خانه دار ،1 سال در زندان به اتهام قتل ،بند3 زنان زندان اوین
 
4- اشرف کل حر 45 ساله،خانه دار به اتهام قتل و زنا ، حکم سنکسار9 سال در زندان، بند 2 بالا زندان اوین
 
5- شهلا جاهد ،8 سال در زندان، به اتهام قتل،در بند 1 بالا زندان اوین قاضی صادر کننده حکم جعفر زاده
 
6- کبری رحمان پور 29 ساله،خانه دار به اتهام قتل 9 سال در زندان بند 2 پایین زندان اوین قاضی صادر کننده حکم؛ عزیز محمدی
 
7- سوگند جهانی 28 ساله،خانه دار به اتهام قتل محکوم به اعدام ،2.5 سال در زندان ،بند 2 پایین زندان اوین قاضی صادر کننده حکم ؛ عزیز محمدی
 
8-ریحانه جباری 25 ساله،به اتهام قتل ، 3.5 در زندان ،بند 1 پایین زندان اوین قاضی صادر کننده حکم تردست
 
9- سادات صفوی 45 ساله،خانه دار ، به اتهام مواد 3 سال در زندان حبس بند 1 بالا زندان اوین
 
10 – سحر پری خانی 23 ساله،خانه دار، به اتهام قتل ،3 سال در زندان ، بند 2 بالا زندان اوین
 
11- فاطمه حداد 34 ساله،خانه دار به اتهام قتل ،1.5 سال در زندان ، ،بند 2 بالا زندان اوین

12- اکرم علی محمدی 29 ساله به اتهام قتل ،5 سال در زندان، بند 2 بالا زندان اوین

13 – فرشته بیگوند 45 ساله،خانه دار به اتهام مواد مخدر، 5 سال در زندان ،بند 1 بالا زندان اوین

14 لیلا خواجه وندی 32 ساله،خانه دار، به اتهام مواد مخدر، 2.5 سال در زندان ،بند 1 پایین زندان اوین

15- نقره خزایی 47 ساله،خانه دار به اتهام قتل و مواد مخدر ،4 سال در زندان ،بند 2 پایین زندان اوین

16- لیدا توکلی محلاتی،28 ساله ،متهم به قتل 5 سال در زندان،قاضی صادر کننده حکم کوه کمره ای ، بند 2 بالا زندان اوین

17- فاطمه مطیع،40 ساله ،متهم به قتل ،15 سال در زندان ،قاضی صادر کننده حکم عزیز محمدی

18- محبوبه شیخ لر 18 ساله ، متهم به قتل ، 1 سال در زندان ، قاضی صادر کننده حکم عزیز محمدی

19- مینا چراغی 25 ساله ،به اتهام داشتن مواد مخدر، 2 سال در زندان

20- شرافت بیگوند ،به اتهام حمل و نگهداری مواد مخدر ،5 سال در زندان

21- آزیتا ملاهاشمی، 6 سال در زندان، قاضی صادر کننده حکم عزیز محمدی

22- فرحناز نیک خواه به اتهام قتل، 7 سال در زندان، قاضی صادر کننده حکم عزیز محمدی بود

23- راضیه ژولیده 35 سال و مرضیه توکلی 20 سال که مادر و دختر هستند،به اتهام قتل

24- زرین تاج غریب، 4 سال در زندان ،قاضی صادر کننده حکم همت یار

25 – زهرا عادی گذری مقدم، به اتهام قتل 7 سال در زندان،قاضی صادر کننده حکم عزیز محمدی

26- معصومه آقایی، به اتهام قتل، 3 سال در زندان ،قاضی صادر کننده حکم عزیز محمدی

27- سعیده خدایی دل ،به اتهام معاونت در قتل ،8.5 سال در زندان ،قاضی صادر کننده حکم طباطبایی

28--سهیلا پور حسینی،به اتهام قتل ،10 ماه درز ندان

29- مرضیه رحمانی،به اتهام مباشرت در قتل 5 سال در زندان ،قاضی صادر کننده حکم عزیز محمدی – تردست

30- زهرا رحیمی ،به اتهام قتل 5 ماه در زندان

31- نسرین نجفی، به اتهام قتل ،1 سال در زندان

32- اعظم احمد وند 27 ساله ،6 سال در زندان ،شعبه 74 صادر کننده حکم عزیز محمدی

Av Afsaneh Oskoueinejad - 7 oktober 2010 13:53

یک کشیش ایرانی در معرض اعدام
دویچه وله: شعبه ۱۱ دادگستری گیلان، برای کشیش یوسف ندرخانی به اتهام ارتداد، مجازات مرگ تقاضا کرده است. همسر آقای ندرخانی نیز زندانی است و به حبس ابد محکوم شده است. خطر اعدام کشیش بهروز خانجانی در شیراز را هم تهدید می‌کند.
کشیش یوسف ندرخانی ساکن رشت بوده و از اکتبر سال ۲۰۰۹ تاکنون در زندان این شهر به سر می‌برد. وی به دلیل تبلیغ مسیحیت در کلیسای خانگی خود، پس از چند مرتبه احضار و تذکر دستگیر شده است. آقای ندرخانی که شغل آزاد داشته، ۳۵ ساله و پدر دو فرزند است.
کشیش رضا دهقانی، عضو شورای رهبری کلیسای ایران با اعلام این جزییات به دویچه‌وله از صدور حکم مرگ برای یوسف ندرخانی به اتهام ارتداد خبر می‌دهد: « ایشان سه مرتبه دادگاه رفته که آخرین آن، سه هفته قبل بوده است. به وکیل ایشان تلفنی و شفاهی خبر داده‌اند که حکم مرگ صادر شده اما این را ابلاغ کتبی و رسمی نکرده‌اند. معمول است که چنین کنند تا افکار عمومی و واکنش مردم را بسنجند.»
خانم فاطمه پسندیده، همسر یوسف ندرخانی نیز از خرداد ماه سال ۸۹ در زندان به‌سر می‌برد. کشیش دهقانی می‌گوید که دو فرزند خردسال این زوج زیر شش سال سن دارند و نزد عمه خود نگاهداری می‌شوند: «خانم پسندیده به حبس ابد محکوم شده زیرا در شریعت اسلام، حکم مرد مرتد اعدام و حکم زن مرتد، حبس ابد است.»
کشیش دهقانی یادآوری می‌کند که فشار بر "نوایمانان مسیحی" در ایران پس از انتخابات تشدید شده و تنها از ماه ژانویه گذشته تا کنون سی نفر دستگیر شده‌اند: « بازداشت‌ها در تهران، شیراز، اصفهان و شمال کشور بوده‌اند. بیشتر این افراد را با قرار وثیقه آزاد کرده‌اند و آنها منتظر تشکیل دادگاه‌های خود هستند. وثیقه‌های آنان سنگین است و به نظر می‌رسد به این ترتیب خواسته باشند پرونده آنها را تک‌تک و نه به صورت جمعی بررسی کنند.»
آقای دهقانی از وضعیت خطرناک کشیش بهروز خانجانی در زندان شیراز می‌گوید و اضافه می‌کند که وی محکوم به مرگ به اتهام ارتداد شده است: «همسر ایشان هم دستگیر شده و الان با قرار وثیقه آزاد است.»
اعضای "شورای رهبری کلیسای ایران" که مقیم اروپا و آمریکا هستند، کوشیده‌اند توجه افکار عمومی و سازمان‌های حقوق بشر کشورهای محل سکونت خود را برای حفظ جان "نوایمانان مسیحی" جلب کنند. کشیش رضا دهقانی به‌طور نمونه از تظاهراتی اعتراضی در اتاوا در برابر سفارت ایران و ارسال نامه‌هایی به وزارت خارجه و سازمان حقوق بشر کانادا یاد می‌کند.
نخستین حکم "ارتداد" برای نودینان مسیحی در ایران پس از انقلاب در سال ۱۹۹۰ صادر گردید. کشیش حسین سودمند، در این سال و در شهر مشهد به جرم "ارتداد" به دار آویخته شد.

Av Afsaneh Oskoueinejad - 7 oktober 2010 13:50

http://ehterameazadi.blogspot.com/2010/10/13.html#more


  فرزانه روستایی

 سهیلا قدیری به دار آویخته شد،
 او تجسم بی پناهترین شهروند ایرانی بود
             سهيلا قديري    
سهيلا قديري تنهاترين و بي پناه ترين ايراني که زندان هاي کشور تاکنون به خود ديده، روز 13 مهر اعدام شد. نه کسي را داشت که براي اعدام نشدنش به دادستان التماس کند و نه حتي بيرون در زندان اوين کسي منتظر بود تا انجام اعدام را به اطلاعش برساند. کسي بدن بي جان او را تحويل نمي گيرد و هيچ ختمي به خاطر او برگذار نمي شود. از همه درآمدهاي نفتي کشور فقط چند متر طناب نصيب گردن او شد و از 70 ميليون جمعيت ايران تنها کسي که به او محبت کرد، سربازي بود که دلش آمد صندلي را از زير پاي سهيلا بکشد و به 16 سال بي پناهي و فقر و آوارگي او پايان دهد و او را روانه آن دنيا کرد که مامن زجرکشيدگان و بي پناهان و راه به جايي نبردگان است.
 
سهيلا 16 سال پيش از خانواده يي که هيچ سرمايه مادي و فرهنگي نداشت تا خوب و بد را به او بياموزد، فرار کرد و ميهمان پارک هاي ميدان تجريش شد. حال او يک دختر شهرستاني يا دهاتي با لهجه کردي و لباس هايي بود که به سادگي مي شد دريافت به شمال تهران تعلق ندارد و از اينجا بود که ميهمان ثابت گرسنگي و سرماي زمستان و گرماي تابستان و نگاه کثيف و هرزه رهگذران شد.پس از سال ها آوارگي در حالي که فرزند ناخواسته يي را حمل مي کرد، از سوي پليس دستگير شد و براي اولين بار در زير سقف بازداشتگاه احساس خانه و مامن داشتن را تجربه کرد. به گفته خودش کودک پنج روزه اش را کشت چون تحمل سختي و گرسنگي و آوارگي کشيدن فرزند دلبندش را نداشت.
وقتي وکيل در جلسه دادگاه از او مي خواهد که بگويد «دچار جنون شده بودم فرزندم را کشتم»، زير بار نرفت و باز تاکيد کرد من عاشق کودکم بودم زيرا به غير از او کسي را نداشتم ولي نمي خواستم فرزند يک مرد معتاد و يک زن ولگرد بي پناه به روزگار من دچار شود. منطق زن فقيري که در دادگاه تکرار مي کرد من روي سنگفرش هاي خيابان و زير باران بزرگ شده ام، آن کودک بي پناه تر از مادرش را به کام مرگ کشاند و پس از دو سال مادرش نيز به سرنوشت مشابهي دچار شد.
اعدام بي پناه ترين ايراني اين سوال را مطرح مي کند که گناه ولگردي و هرزگي يک انسان فقير و بي پناه و راه گم کرده بزرگ تر است يا گناه جامعه ثروتمندي که براي فنا نشدن امثال سهيلا اقدامي نمي کند. قبح فسق و فجور سهيلا زشت تر است يا اينکه کسي در مناطق شمال تهران از شدت گرسنگي به تن فروشي روي آورد. و در نهايت وجود امثال سهيلاي ولگرد و قاتل براي يک جامعه پرادعا و پر از مراسم پرريخت و پاش زشت تر است يا بي تفاوتي نسبت به اينکه در لابه لاي کوچه پس کوچه هاي حوالي ميدان تجريش، انساني در اثر سرماي دي و بهمن چنان به خود بلرزد که براي نمردن از سرما و گرم شدن، هر شب را در خانه يي سپري کند. حال که از فقر و بي پناهي و به تعبير برخي، استضعاف امثال سهيلا احساس گناه نکرديم، از گرسنه ماندن او در خيابان هاي پر از رستوران تجريش شرمنده نشديم، و از اينکه جايي را نداشته تا شب هاي زمستان را در آن سپري کند. فرجام سهيلا قديري و کودک پنج روزه اش ثمره يک بي عدالتي و يک ظلم غدار اجتماعي است که براي سر و سامان و پناه دادن به امثال سهيلا چاره يي نينديشيده. اگر نگاه سنتي خشن و بي عاطفه سياه و سفيد جامعه خود را به تجربه ديگر جوامع متوجه کنيم، درمي يابيم بسياري از کشورها راه حل هايي را تجربه کرده اند. کشورهاي اروپايي مراکزي را داير کرده اند که هدف از سازماندهي آن پناه دادن به کساني است که براي مدت کوتاهي يا اساساً سرپناهي ندارند و بدون سرپناه فنا مي شوند. حتي در کشور ثروتمندي همچون سوئد يا انگليس زناني که در اثر اختلاف خانوادگي از خانه فراري مي شوند به مکان هاي تعريف شده يي هدايت مي شوند تا آرامش بيابند و به زندگي عادي بازگردند.براي جامعه يي که مفتخر است هرساله در مراسم و مناسبت ها تعداد ديگ هاي بار گذاشته شده صدتا صدتا اضافه مي شود و بسياري از نهادها با يکديگر رقابت مي کنند، تامين زندگي دو هزار يا پنج هزار نفر امثال سهيلا هزينه و سازماندهي کمرشکني محسوب نمي شود.
اعدام امثال سهيلا به عنوان نماينده فقيرترين اقشار آسيب پذير که از يکي از دورافتاده ترين شهرهاي غرب کشور به تهران پرتاب شده، کدام حس عدالت طلبي کجاي نظام قضايي ما را اقناع مي کند و پاسخ مي گويد. آيا سهيلا قديري شهروند دارنده شناسنامه کشور ايران به خاطر محروميت و فلاکتي که کشيد و نقل آن، اشک همگان را در دادگاه درآورد بايد غرامت دريافت مي کرد يا حکم اعدام. يک هفتادميليونيوم درآمدهاي نفتي ايران که بالغ بر 735 ميليارد دلار مي شود معادل 10 هزار و پانصد دلار يا 10 ميليون و 500 هزار تومان مي شود. سهم سهيلا به عنوان عضوي از جامعه 70 ميليوني ايران با يک حساب سرانگشتي 10500 دلار يا 10 ميليون و 500 هزار تومان مي شود. در شرايطي که بسياري از اقشار جامعه ايران با تحصيل در آموزش و پرورش و تحصيلات دانشگاهي مجاني و با دريافت يارانه هاي بهداشتي، غذايي و دارويي بسيار بيشتر از 10500 دلار از سهم درآمد نفتي تسهيلات دريافت کرده اند، سهيلا به عنوان شهروند جامعه ايران هيچ گاه امکان بهره مندي از هيچ تسهيلات دولتي و ملي را نداشت. به همين لحاظ سهيلا به عنوان کسي که نتوانست از هيچ امکاناتي بهره مند شود، بايد حداقل 10 ميليون و 500 هزار تومان سهم خود را از درآمدهاي نفتي 30 سال گذشته دريافت مي کرد. و نيز به خاطر محروميت هايي که به آن دچار شد و عقب ماندگي و عقب افتادگي مضاعفي را بر او تحميل کرد، مبالغ ديگري را نيز بايد به عنوان خسارت دريافت مي کرد.
به اين ترتيب سهيلا با داشتن 10 ميليون و 500 هزار تومان امکان آن را داشت تا اتاقي را اجاره کند، کار شرافتمندانه يي را بيابد و شب ها از گرسنگي و زمستان ها از سرما به خود نلرزد. شايد او مي توانست خانواده يي تشکيل دهد و لذت مادر شدن و همسر بودن را تجربه مي کرد و نيز فرصت مي يافت به جاي کشتن فرزند دلبندش با شيرين زباني و شيطنت هاي کودکانه او آرامش يابد. اما سهيلا به جاي آرامش خانواده و همسر و فرزند، در فشار حلقه طناب دار آرام گرفت. حداقل او ديگر گرسنگي نمي کشد، از سرما به خود نمي لرزد و نگاه هاي هرزه را تحمل نمي کند. بي ترديد در رحمت و غفران خداوند رحمان و رحيم آرامش يافته است.
Av Afsaneh Oskoueinejad - 3 oktober 2010 11:42

Systematic violations of the right to life

Executions, arbitrary killings, deaths in custody, and death sentences


Execution

 

Iran hangs minor offender in secret

http://www.hra-news.org/1389-01-27-05-29-40/4151-1.html

On July 10, Iran secretly executed a young man who had committed a crime at the age of 15. The execution of this young man, Mohammad, was not announced from before by the judiciary.

Mohammad was swiftly executed without the knowledge of his family in the Morordasht Prison in Shiraz.

This sentence was issued by the Fars Penal Court and upheld by the 33rd branch of the Supreme Court. (Human Rights Activists in Iran – Sep. 25, 2010) 

 

Iran hangs two men in Orumieh prison

http://www.hra-news.org/1389-01-28-00-30-11/4277-1.html

Two prisoners in the Central Orumieh Prison were executed in the past three days on charges of carrying and possessing narcotics.

According to reports, Yahya Zare from Orumieh was executed on Tuesday morning in this prison on charges of carrying and possessing narcotics.

Another prisoner identified as Saber Amir Hosseini from Sanandaj was also hanged in this prison on those charges today.

State-run media did not report their executions. Judicial officials secretly execute hundreds of prisoners every year without officially announcing their executions. (Human Rights Activists in Iran – Sep. 30, 2010) 

 

Arbitrary killing

 

Iran murders second Kahrizak doctor who had evidence of systematic prison rape and sexual abuse

According to reports, Dr. Abdolreza Soudbakhsh, an assistant professor at Tehran University who was shot and killed last week was linked to the Kahrizak Detention Center its prisoners who were suffering from infections in the urinary tract and damaged reproductive systems (as a result of rape and sexual abuse in Kahrizak) and had orders from security forces to officially announce that all prisoners who came to him for treatment had meningitis.

This university professor was suspiciously shot and killed one day before going abroad.

Therefore, Soudbakhsh is the second doctor who was killed in the past year over this issue. 

Ramin Pourandarjani, another doctor who was serving in the State Security Forces in the

Kahrizak Detention Center suspiciously passed away on November 16, 2009. Officials announced his death as suicide…

According to this report Soudbakhsh was informed about the medical cases of all those killed in the Kahrizak Detention Center. In addition to this, he was specialist and checked and treated all Kahrizak prisoners and had special information in this regard.

This report also said that Soudbakhsh recently felt that his life was in danger because of increased pressure by security forces.

He had a ticket to leave Iran on September 22 and was shot dead outside of his clinic in Keshavarz Blvd in Tehran less than a day before he was to go abroad. (Jaras Website – Sep. 27, 23010)


Security forces kill mother and blind 19 year old girl in forced eviction in Mazandaran

http://www.hra-news.org/1389-01-27-05-27-51/4276-1.html

In an attack to homes near a property in Fereidoon Kenar in the province of Mazandaran, the mother of two mentally disabled children was killed while a 19-year old girl was blinded in one eye.

According to reports, after a woman who recently came from abroad filed a complaint demanding a property she owned which is the home of 3 families, judicial orders were issued for the evacuation and demolition of these homes built in this property. This woman who has lived in the US for the last 30 years is the owner of seven homes in which 7 to 8 families lived in while paying their dues and taxes…

Last Wednesday, security forces came to this property with a warrant for the evacuation and demolition of the homes and clashed with the residents. These clashes reached their climax when people in the vicinity also interfered. In the middle of the clashes a woman of about 60 years who was the mother of a mentally disabled girl and boy was killed after being struck on the head with a baton.

When the clashes increased, security forces used tear gas, plastic bullets and batons to disperse the crowds which led to injuries on both sides of the clashes. According to eyewitnesses, a 19-year-old girl was shot in the eye with a plastic bullet and was blinded. (Human Rights Activists in Iran – Sep. 30, 2010)

 

Death sentence

 

Names of death row minor offenders

A group of minor offenders are in Gohardasht (Rajayi Shahr) Prison in Karaj. Death sentences have been issued for many of them and they are considered to be on death row. The identification documents of some of these young prisoners have also been invalidated and they do not have a true and legal identity.

Some of these young men are:

1- Saied Mohsen Miri (his death sentence has been issued and his identity has been invalidated)

2- Reza Padashi (on death row)

3- Hamed Pour Heidar (on death row and transferred to cellblock 2)

4- Hossein Ranjbarzadeh (on death row)

5- Kazem Khosravi (on death row)

6- Ehsan Ejdehaki (on death row)

7- Alireza Johari (on death row)

8- Daniel Hassanpour (on death row)

9- Safar Angouti (on death row)

10- Mohammad Aqili (on death row)

11- Saber Sharbati (on death row)

12- Mohsen Taher Nejad (on death row)

All these prisoners were under 18 when committing a crime and some of them have been jailed for up to 3 years. (Center in Defense of the Families of Those Slain and Arrested – Oct. 9, 2010)

Prison

Prison Condition

 

Prison officials make millions from narcotics trade in prison

Political prisoner Arjang Davoudi who is detained in Rajayi Shahr (Gohardasht) Prison in Karaj wrote a report on the narcotics gangs in prison and their links to prison officials.

(This letter reads in part):

It has been some time now that the number of prisoners in Rajayi Shahr Prison has passed the line of 5,000 and at least 4,500 of these prisoner use narcotics. If we say that from this number 1,500 are recreational drug users and we will not include them in our calculations, this means that there are at least one thousand professional drug users in this prison.

If we consider that three people only use one gram of narcotics a day this means that at least one thousand grams are used daily in this prison and because crack (kind of chemical narcotic) is used the most because it is cheap, we will use crack in our calculations.

One gram of crack is at most 8,000 tomans outside of prison.

One gram of crack is at least 60,000 tomans inside of prison.

If we say that drug dealers in prison get 12,000 tomans for every gram, every gram of crack will cost at least a total of 20 thousand tomans for those who import the drugs into prison. Therefore the leftovers of this amount will be 40,000 tomans for every gram and because the daily use of crack in prison is 1000 grams, the daily proceeds of narcotics amounts to 40 million tomans (about $40,000). This means that entering only one kilogram of crack in prison amounts to a 1.2 billion toman (about 1.2 million dollar) trade in one month.

The violent and somewhat accurate inspections and body searches of prisoner’s families on visiting days and also the inspections of prisoners who have been sent to court which is carried out in several stages are all to prevent the import of narcotics to prison outside of the narcotics network to keep this million dollar trade under the control and in the grasp (of prison officials)…

The notorious head of Rajayi Shahr Prison, Ali Haji Kazem, is getting the most profits from all of this and after Karaj turns into a province which will see him become the General Manager of the Alborz Province Prisons, he will make even more money because he will get the profits from all other prisons in the province.

Unfortunately, we see that regime elements pocket millions of dollars while many people are desperate for a piece of bread.

Long live freedom, death to the ruling tyranny, Arjang Davoudi (Human Rights Activists in Iran – Sep. 26, 2010)

 

Av Afsaneh Oskoueinejad - 3 oktober 2010 11:39

زندان

 

شرايط زندان

 

تجارت ميلياردي مواد مخدر در زندان رجايي شهر

ارژنگ داوودي زنداني سياسي محبوس در زندان رجايي شهر کرج گزارشي از مافياي مواد مخدر در زندان و ارتباطات آنان با مسئولين زندان تهيه نموده است...

مدت هاست که تعداد زندانيان زندان رجايي شهر از مرز 5 هزار نفر گذشته که حداقل 4500 نفر از آنان مصرف کننده مواد مخدر هستند . اگر از اين مقدار 1500 نفر را مصرف کننده تضميني بدانيم و در محاسبات خود دخالت ندهيم در اين صورت حداقل شد هزار نفر مصرف کننده حرفه اي مواد مخدر در اين زندان وجود دارد .

اگر براي هر سه نفر فقط يک گرم مواد در روز در نظر بگيريم مصرف روزانه مواد در اينجا حداقل هزار گرم روزانه مي شود و چون به علت ارزان بودن کراک مصرف عمده دارد اين ماده مخدر را مورد محاسبه قرار مي دهيم .

قيمت يک گرم کراک در بيرون از زندان حداکثر 8 هزار تومان است .

قيمت يک گرم کراک در داخل زندان حداقل 60 هزار تومان است .

اگر آنچه که بابت توزيع مواد مخدر در زندان نصيب خرده فروشان مي شود را 12 هزار تومان براي هر گرم در نظر بگيريم جمعاً هر گرم کراک براي وارد کنندگان مواد حداکثر 20 هزار تومان هزينه دارد . پس ما به التفاوت آن مي شود هر گرم 40 هزار تومان و چون مصرف روزانه هزار گرم مي باشد بنابراين فروش روزانه « حداقل 40 ميليون تومان عايدات دارد !؟ و اين يعني وارد شدن تنها يک کيلو کراک به داخل زندان يک تجارت يک ميليارد و دويست ميليون توماني در ماه است !؟

بازرسي هاي خشن و نسبتاً دقيقي که از خانواده زندانيان در روزهاي ملاقات به عمل مي آيد و نيز بازرسي هاي چندين مرحله اي که از زندانيان اعزامي به دادگاه و ... به عمل مي آيد همه و همه صرفاً براي جلوگيري از ورود مواد مخدر به داخل زندان ، خارج از شبکه مافيايي حاکم بر زندان و يکدست ماندن اين تجارت ميلياردي در دست آنان است...

در اين ميان وضع مدير بدنام زندان رجايي شهر بنام علي حاجي کاظم به عنوان سرگردنه دار بزرگ از همه بهتر است و با استان شدن کرج که قرار است اين فرد بيمار و طماع که داماد رئيس قبلي همين زندان رجايي شهر مي باشد به عنوان مدير کل زندان هاي استان البرز معرفي   

شود ، وضعش از اين که هست بهتر هم مي شود زيرا از ساير زندان هاي استان نيز باج خواهي خواهد کرد.

آري با کمال تأسف مي بينيم که عمال رژيم ميلياردها تومان به جيب نامبارکشان مي زنند و بسياري محتاج نان شب هستند !؟

زنده باد ازادي، مرده باد استبدادحاکم, ارژنگ داودي (هرانا – 4/7/89)


وضعيت حاد جسمي غلامحسين عرشي در بند 350

http://www.hra-news.org/1389-01-27-05-27-21/4251-1.html

غلامحسين عرشي زنداني سياسي محبوس در بند 350 زندان اوين به دليل خونريزي کليه در وضعيت حاد جسمي به سر مي برد.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، وي از ناراحتي حاد کليوي رنج مي برد در طي روزهاي گذشته بيماري او شدت يافته است و کليه وي دچار خونريزي شديد  شده است.بهداري زندان از درمان جدي اوخودداري مي کند و در شرايط حاد جسمي بسر مي برد.

غلام حسين عرشي، ۱۷اسفند سال گذشته در خانه اش توسط نيروهاي امنيتي بازداشت و به زندان اوين منتقل شد .او پس از چند ماه تحمل حبس در انفرادي هاي  ۲۰۹ به بند ۳۵۰ زندان اوين منتقل شد و در دادگاهي نمايشي به رياست قاضي صلواتي به چهار سال حبس تعزيري محكوم كه اين حكم در دادگاه تجديد نظر به يكسال  حبس تقليل يافت.

گفتني است، نامبرده درحين بازجويي تحت شکنجه هاي جسمي و روحي بوده  و تهديد به تجاوز جنسي  از سوي بازجويان وزارت اطلاعات قرار گرفته است...

لازم به ذکر است، با گذشت بيش از 7 ماه  آقاي عرشي  تا به حال به مرخصي نرفته و حق برخورداري از  آزادي مشروط نيز از ايشان سلب شده است. (هرانا – 7/7/89)

 

Av Afsaneh Oskoueinejad - 3 oktober 2010 11:34

نقض سيستماتيك بر امر حق زيستن 

اعدام و محكوم به اعدام


اعدام 

 

يک نوجوان بزهکار مخفيانه اعدام شد

http://www.hra-news.org/1389-01-27-05-29-40/4151-1.html

 روز نوزدهم تير ماه بدون اينکه مراجع قضايي در شيراز خبر اعدام پسري را که در سن 15 سالگي مرتکب جرم شده بود را از پيش اعلام نمايند به صورت پنهان وي را که نامش محمد بود را برخلاف ماده 37 کنوانسيون حقوق کودک که به تصويب مجلس شوراي اسلامي رسيده و شوراي نگهبان نيز تاييد کرده است، به دار آويختند...

محمد در 19 تير ماه به سرعت و بدون اطلاع به خانواده اش،  در زندان مرودشت شيراز به دار آويخته مي شود.

اين احکام توسط دادگاه کيفري استان فارس صادر و به تاييد شعبه 33 ديوانعالي کشور رسيد. (هرانا – 3/7/89)

 

دو مرد در زندان مرکزي اروميه اعدام شدند 

http://www.hra-news.org/1389-01-28-00-30-11/4277-1.html

دو زنداني مرد محبوس در زندان مرکزي اروميه که به اتهام حمل و نگهداري مواد مخدر بازداشت شده بودند در طي سه روز گذشته در اين زندان اعدام شدند.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، آقاي يحي زارع، اهل اروميه به اتهام حمل و نگهداري مواد مخدر بامداد روز سه شنبه در زندان مرکزي اروميه اعدام شد.

هم چنين يک زنداني ديگر به نام صابر امير حسيني ، اهل سنندج به اتهام حمل و نگهداري مواد مخدر بامداد امروز در اين زندان اعدام شد.

اعدام اين زندانيان از سوي مطبوعات داخلي پوشش داده نشده است، مقامات قضايي سالانه صدها زنداني را بدون اعلام رسمي در رسانه ها و به صورت مخفيانه اعدام مي کند. (هرانا – 8/7/89)


قتل خودسرانه 

 

دکتر سودبخش دومين قرباني جامعه پزشکي کشور در فاجعه کهريزک 

بنا به گزارش منابع خبري جرس، دکتر عبدالرضا سودبخش، دانشيار دانشگاه تهران که طي هفته گذشته مورد سوء قصد مسلحانه قرار گرفته و جان باخته است، از پزشکان مرتبط با پرونده بازداشتگاه کهريزک و زندانياني بوده است که از بيماريهاي عفوني در مجاري اداري و تناسلي آسيب ديده بودند و مقامات امنيتي به وي دستور داده بودند که بيماري 

کليه زندانياني که به وي مراجعه کرده بودند را، رسما مننژيت اعلام کند.

اين استاد دانشگاه، يک روز قبل از سفر از ايران و عزيمت به خارج، بطرز مشکوکي مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان باخت.

بدين ترتيب عبدالرضا سودبخش دومين پزشکي است که طي يک سال اخير، در اين رابطه کشته شده است.

رامين پوراندرجاني، پزشک وظيفه بازداشتگاه کهريزک نيز، ٢۵ آبان ۸۸ بطرز مشکوکي درگذشت؛ که مقامات آنرا "خودکشي اعلام کردند...

اين گزارش خاطرنشان مي کند که "سود بخش از پرونده پزشکي کليه شهداي بازداشتگاه کهريزک مطلع بوده است، بعلاوه وي پزشک متخصصي بوده است که تمامي زندانيان کهريزک و اوين را معاينه کرده بود و داراي اطلاعات خاصي در اين زمينه بوده است."

گزارش مذکور همچنين آورده است :سودبخش  اخيرا  از  فشارهاي فزاينده نيروهاي امنيتي احساس مي کرد  جانش درخطر است.

وي بليط عزيمت به خارج را براي روز سي و يکم شهريور در دست داشت که کمتر از يک روز قبل از خروج از کشور، در مقابل مطبش در بلوار کشاورز تهران، با گلوله ترور و در دم کشته شد. (جرس – 5/7/89)


مرگ يک مادر در حمله وحشيانه ماموران نيروي انتظامي در مازندران 

http://www.hra-news.org/1389-01-27-05-27-51/4276-1.html

ماموران پليس در حمله به خانه هاي ساخته شده در يک زمين واقع در فريدون کنار، مادر دو معلول را به قتل رساندند و دختر ۱۹ ساله اي را از يک چشم کور کردند.

به گزارش خبرنگارتحول سبز، در پي شکايت زني که به تازگي ازخارج آمده و مدعي ملک خود که زميني به وسعت هشتصد مترمربع و محل زندگي ۳ خانوار است شده، با حکم قضايي دستور تخليه وتخريب منازلي که در اين قطعه زمين ساخته شده بود داده شد. اين زن به همراه خواهر خود صاحب هفت خانه است که در طي اقامت ۳۰ ساله خود در آمريکا ۷ تا ۸ خانوار با پرداخت ساليانه عوارض و ماليات در آنها زندگي مي کرده اند...

اما روز چهارشنبه هفته گذشته، ماموران نيروي انتظامي با حکم تخليه و تخريب با ساکنين منازل درگير شده و اين درگيري با مداخله مردم به اوج رسيد. در اين ميان، زني حدودأ ۶۰ ساله مادر ۲ معلول جسمي ذهني دختر و پسر ساکن يکي از اين منازل با ضربه باتوم ماموران در دم جان داد.

با افزايش درگيري، ماموران براي پراکنده کردن جمعيت از گاز اشک آور اسلحه هاي گلوله مشقي و باتوم استفاده کردند که اين موضوع باعث سبب

کليه زندانياني که به وي مراجعه کرده بودند را، رسما مننژيت اعلام کند.

اين استاد دانشگاه، يک روز قبل از سفر از ايران و عزيمت به خارج، بطرز مشکوکي مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان باخت.

بدين ترتيب عبدالرضا سودبخش دومين پزشکي است که طي يک سال اخير، در اين رابطه کشته شده است.

رامين پوراندرجاني، پزشک وظيفه بازداشتگاه کهريزک نيز، ٢۵ آبان ۸۸ بطرز مشکوکي درگذشت؛ که مقامات آنرا "خودکشي اعلام کردند...

اين گزارش خاطرنشان مي کند که "سود بخش از پرونده پزشکي کليه شهداي بازداشتگاه کهريزک مطلع بوده است، بعلاوه وي پزشک متخصصي بوده است که تمامي زندانيان کهريزک و اوين را معاينه کرده بود و داراي اطلاعات خاصي در اين زمينه بوده است."

گزارش مذکور همچنين آورده است :سودبخش  اخيرا  از  فشارهاي فزاينده نيروهاي امنيتي احساس مي کرد  جانش درخطر است.

وي بليط عزيمت به خارج را براي روز سي و يکم شهريور در دست داشت که کمتر از يک روز قبل از خروج از کشور، در مقابل مطبش در بلوار کشاورز تهران، با گلوله ترور و در دم کشته شد. (جرس – 5/7/89)


مرگ يک مادر در حمله وحشيانه ماموران نيروي انتظامي در مازندران 

http://www.hra-news.org/1389-01-27-05-27-51/4276-1.html

ماموران پليس در حمله به خانه هاي ساخته شده در يک زمين واقع در فريدون کنار، مادر دو معلول را به قتل رساندند و دختر ۱۹ ساله اي را از يک چشم کور کردند.

به گزارش خبرنگارتحول سبز، در پي شکايت زني که به تازگي ازخارج آمده و مدعي ملک خود که زميني به وسعت هشتصد مترمربع و محل زندگي ۳ خانوار است شده، با حکم قضايي دستور تخليه وتخريب منازلي که در اين قطعه زمين ساخته شده بود داده شد. اين زن به همراه خواهر خود صاحب هفت خانه است که در طي اقامت ۳۰ ساله خود در آمريکا ۷ تا ۸ خانوار با پرداخت ساليانه عوارض و ماليات در آنها زندگي مي کرده اند...

اما روز چهارشنبه هفته گذشته، ماموران نيروي انتظامي با حکم تخليه و تخريب با ساکنين منازل درگير شده و اين درگيري با مداخله مردم به اوج رسيد. در اين ميان، زني حدودأ ۶۰ ساله مادر ۲ معلول جسمي ذهني دختر و پسر ساکن يکي از اين منازل با ضربه باتوم ماموران در دم جان داد.

با افزايش درگيري، ماموران براي پراکنده کردن جمعيت از گاز اشک آور اسلحه هاي گلوله مشقي و باتوم استفاده کردند که اين موضوع باعث سبب

مجروح شدن دو طرف درگيري شد. بنا بر اعلام شاهدان عيني، اصابت گلوله مشقي با چشم دختري ۱۹ ساله باعث نابينايي و تخليه کره يک چشم اين دختر شده است. (هرانا – 8/7/89)

 


حكم اعدام 

 

گزارشي از وضعيت جوانان 18 سال محكوم به اعدام 

جمعى از نوجوانان زير ۱۸سال محکوم به اعدام در زندان گوهردشت کرج بهسر مىبرند. بسيارى از آنها حکم شان صادر شده و زير حکم بحساب مىآيند. بعضى از اين زندانيان شناسنامهشان باطل شده و هويت حقيقى و حقوقى ندارند.

اسامى اين نوجوانان گمنام به شرح زير است:

 ۱ـسيد محسن ميرى (حکم اعدام وى صادر شده و شناسنامهاش را باطل کردهاند) ۲ـ رضا پاداشى (زير حکم است) ۳ـ حامد پورحيدر (زيرحکم است و به بند ۲ منتقل شده است) ۴ـ حسين رنجبر زاده (زيرحکم است) ۵ـ کاظم خسروى (زير حکم است) ۶ـ احسان اژدهاکى (زيرحکم است) ۷ـ عليرضا جوهرى (زيرحکم است) ۸ـ دانيال حسنپور (زير حکم است) ۹ـ صفر انگوکى (زير حکم است) ۱۰ـ محمد عقيلى (زير حکم است) ۱۱ـ صابر شربتى (زير حکم است) ۱۲ـ محسن طاهر نژاد (زير حکم است)

کليه زندانيان فوق هنگام ارتکاب جرم زير ۱۸سال داشتهاند. و بعضأ تا ۳سال حبس کشيدهاند. (کانون حمايت از خانوادههاى جانباختگان و بازداشتى ها - 9/7/89)

حكم سنگسار 

 

براي سكينه آشتياني حكم سنگسار صادر شده است  

به گزارش خبرنگار حقوقى خبرگزارى دانشجويان ايران (ايسنا)، در نخستين نشست خبرى سخنگوى قوهقضائيه در زمان رياست آيت‌الله آملى لاريجانى که پس از ۴۱۱روز، عصر امروز با حضور خبرنگاران برگزار شد، حجت‌الاسلام و المسلمين محسنى اژه‌اى رودرروى خبرنگاران قضايى قرار گرفت و به سوالات آنان پاسخ داد.

نخستين سؤال اين نشست خبرى در خصوص پرونده سکينه محمدى آشتيانى بود که از سخنگوى دستگاه قضايى توضيحات بيشتر در خصوص اينکه اين پرونده در چه مرحله‌اى قرار دارد، خواسته شد و خبرنگار مربوطه مطرح کرد که رئيس‌جمهور در رابطه با اين پرونده اظهار کرده که اصلاً بحث سنگسار مطرح نبوده است؟

محسنى اژه‌اى در پاسخ به اين سؤال با تأکيد بر اينکه قاضى در صدور حکم مستقل است، اظهار کرد: ما به هيچ وجه نسبت به قوانين اسلامى و ارزشهاى الهى که با جوسازى و فشارکسانى که امروز ناقضين

حقوقبشر در رتبه اول هستند و مى‌خواهند که ما قانون را اجرا نکنيم، کوتاه نمى‌آييم...

وى تصريح کرد: در مورد خانم سکينه محمدى آشتيانى چنين حکمى صادر شده (سنگسار)؛ اما بايد مراحل خود را طى کند. اتهام مقدم بر حد اين خانم، اتهام قصاص او است زيرا قصاص حق‌الناس است. اين پرونده بايد مراحل خود را طى کند و باز هم تأکيد مى‌کنم که مقدم بر حد، قصاص است. (خبرگزارى ايسنا (رژيم) - 5/7/89)

 

اعمال ضد بشري و مجازاتهاي بيرحمانه 

قطع عضو, شلاق, شكنجه, تحقير و توهين


سرنوشت نوجوان بلوچ در هاله اي از ابهام / گروگانگيري يکساله دستگاه اطلاعاتي در بلوچستان

http://www.hra-news.org/1389-01-27-05-25-54/4150-1.html

با گذشت يک سال از بازداشت موقت محمد صابر ملک رئيسي بيش از 4 ماه است که از سرنوشت وي خبر در دست نيست.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، محمد صابر ملك ريسي فرزند مولوي داد رحمان سربازي، 15 ساله و اهل شهرستان سرباز، به اتهام ارتباط و همکاري برادر نامبرده با اپوزيسيون مسلح بلوچ بيش از 4 ماه است که با خانواده خود تماس و يا ملاقاتي نداشته است.

محمد صابر ملک رئيسي به همراه دو برادرش پنج شنبه مورخ دوم مهر 88 در چابهار بازداشت شد و پس از يورش ماموران اطلاعاتي و امنيتي به منزل پدري ايشان ضمن تفتيش منزل خانواده وي را تهديد کردند که در صورت عدم تحويل برادر سوم وي هر سه فرزندتان را اعدام خواهيم کرد.

پس از گذشت 4 ماه از بازداشت ايشان دو برادر بزرگتر وي آزاد شدند اما محمد صابر ۱۵ ساله را در زندان گروگان نگه داشته  و طي تماس تلفني اجباري از وي مي خواهند که به خانواده اش بگويد بزودي اعدام خواهد شد.

خانواده در طي چهار ماه گذشته بارها به اداره اطلاعات، زندان و دادگاه انقلاب مراجعه نموده که هر بار از ملاقات آنها جلوگيري شده است و اين موضوع به شدت نگراني هاي را در خصوص زنده بودن وي بهمراه داشته است.

گفتني است نامبرده براي اعتراف تلويزيوني جهت معرفي خود و برادرش به عنوان يکي از اعضاي جندالله تحت فشار و شکنجه هاي جسمي قرار داشته است. (هرانا – 3/7/89)


ضرب و شتم دانشجويان دانشگاه آزاد رشت توسط انتظامات و ماموران حراست

 

کليه زندانياني که به وي مراجعه کرده بودند را، رسما مننژيت اعلام کند.

اين استاد دانشگاه، يک روز قبل از سفر از ايران و عزيمت به خارج، بطرز مشکوکي مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان باخت.

بدين ترتيب عبدالرضا سودبخش دومين پزشکي است که طي يک سال اخير، در اين رابطه کشته شده است.

رامين پوراندرجاني، پزشک وظيفه بازداشتگاه کهريزک نيز، ٢۵ آبان ۸۸ بطرز مشکوکي درگذشت؛ که مقامات آنرا "خودکشي اعلام کردند...

اين گزارش خاطرنشان مي کند که "سود بخش از پرونده پزشکي کليه شهداي بازداشتگاه کهريزک مطلع بوده است، بعلاوه وي پزشک متخصصي بوده است که تمامي زندانيان کهريزک و اوين را معاينه کرده بود و داراي اطلاعات خاصي در اين زمينه بوده است."

گزارش مذکور همچنين آورده است :سودبخش  اخيرا  از  فشارهاي فزاينده نيروهاي امنيتي احساس مي کرد  جانش درخطر است.

وي بليط عزيمت به خارج را براي روز سي و يکم شهريور در دست داشت که کمتر از يک روز قبل از خروج از کشور، در مقابل مطبش در بلوار کشاورز تهران، با گلوله ترور و در دم کشته شد. (جرس – 5/7/89)

 

مرگ يک مادر در حمله وحشيانه ماموران نيروي انتظامي در مازندران

http://www.hra-news.org/1389-01-27-05-27-51/4276-1.html

ماموران پليس در حمله به خانه هاي ساخته شده در يک زمين واقع در فريدون کنار، مادر دو معلول را به قتل رساندند و دختر ۱۹ ساله اي را از يک چشم کور کردند.

Akhbar e farsi

Av Afsaneh Oskoueinejad - 2 oktober 2010 13:08

Iran says it will not back down from chastity plan and forced veiling

Bahman Kargar said in a trip to Isfahan, “Social Security Plans will soon be carried out in some provinces including Isfahan”.

“These plans will include dealing with troublemakers, fighting drug addicts and a comprehensive plan regarding chastity and the veil”…

“Those who bother women have to be dealt with harshly and we in the State Security Forces actually act severely in this regard”, the social deputy of the State Security Forces added. (State-run Javan Online website – Sep. 28, 2010)

 

Iran arrests blogger and ransacks home

http://hrdai.blogspot.com/2010/09/blog-post_29.html

According to reports, agents of the ministry of intelligence arrested blogger Mohammad-Reza Pourshajari and transferred him to a solitary cell in Gohardasht (Rajayi Shahr) Prison in Karaj.

On Sunday September 22, intelligence agents raided the home of this blogger and arrested him. They violently searched his home for a long time afterwards and confiscated his identification documents, home ownership documents, computer, satellite receiver, writings, family pictures and some of his books.

This jailed blogger’s physical health has deteriorated and he has been taken to the prison infirmary twice since his arrest because of the pressure and torture he was subjected to.

Pourshajari, 50, has been blogging for a few years now and some of his articles and posts have been published in various websites. This political prisoner is also suffering from serious a slipped disk disorder. (Human Rights and Democracy Activists in Iran – Sep. 29, 2010)

 

Political prisoner in critical condition in Evin Prison

http://www.hra-news.org/1389-01-27-05-27-21/4251-1.html

Political prisoner Gholamhossein Arshi who is detained in cellblock 350 in Evin Prison is in critical condition because of an internal kidney bleeding.

The physical condition of this political prisoner who was suffering from a severe kidney illness deteriorated in the past few days which led to an internal kidney bleeding. The prison infirmary refuses to give him serious treatment and he is in critical condition.

He was arrested on March 7, 2010 in his home b security forces and taken to Evin Prison. He was transferred to cellblock 350 after a few months of solitary in cellblock 209 and was sentenced to four years of prison in a show trial by Judge Salavati. This sentence was lowered to one year of prison in a review court.

He was subjected to physical and mental torture while interrogated and intelligence agency interrogators threatened him with rape.

Notably, seven months after his arrest, he has not been granted a leave from prison and has been denied the right to a conditional release. (Human Rights Activists in Iran – Sep. 29, 2010)

 

Iran increases pressure on Baha’i female prisoners in Mashhad

Rozita Vaseqhi

http://www.rahana.org/archives/26449

With new limitations for four Baha’i female prisoners in the Vakil Abad Prison in Mashhad, these women have been put under increased pressure.

The heads of Vakil Abad Prison in Mashhad have limited their visiting rights, phone calls and even the time that prisoners have for fresh air during the day.

According to reports, after Rozita Vaseqi joined the other three Baha’is in this prison after over six months of solitary, prison officials subjected these women to harder conditions by limiting their visits and phone calls. (Committee of Human Rights Reporters – Sep. 29, 2010)


Av Afsaneh Oskoueinejad - 2 oktober 2010 13:06

از اجراي طرح عفاف و حجاب کوتاه نمي‌آييم

 سردار بهمن کارگر در حاشيه سفر به استان اصفهان گفت: بهزودى طرحهاى امنيت اجتماعى در برخى از استانهاى کشور از جمله استان اصفهان به مرحله اجرا گذاشته مى‌شود.

وى گفت طرحهاى امنيت اجتماعى شامل برخورد با اراذل و اوباش، مبارزه با معتادان و طرح جامع درباره عفاف و حجاب مى‌شود...

معاون اجتماعى نيروى انتظامى در پاسخ به سؤال خبرنگارى مبنى بر چگونگى رويکرد نيروى انتظامى در برخورد با مزاحمان خيابانى، عنوان داشت: با کسى که مزاحم نواميس مردم مى‌شود بايد شديدترين برخورد صورت گيرد و ما اتفاقاً در نيروى انتظامى با شدت در اين باره برخورد مى‌کنيم. (سايت جوان آنلاين (رژيم) - 6/7/89)

 

با يورش مامورين وزارت اطلاعات يک وبلاگ نويس دستگير شد

http://hrdai.blogspot.com/2010/09/blog-post_29.html

بنابه گزارشات رسيده به "فعالين حقوق بشر و دمکراسي در ايران" با يورش مامورين وزارت اطلاعات محمد رضا پورشجري وبلاگ نويس دستگير و به سلولهاي انفرادي بند سپاه زندان گوهردشت کرج منتقل شد.

روز يکشنبه 21 شهريور ماه مامورين وزارت اطلاعات به منزل آقاي محمد رضا پورشجري وبلاگ نويس يورش بردند و وي را دستگير و به سلولهاي انفرادي بند سپاه زندان گوهردشت کرج منتقل کردند.آنها براي مدت طولاني منزل او را وحشيانه مورد بازرسي قرار دادند.مامورين وزارت اطلاعات همچنين مدارک شناسايي،سند منزل،کامپيوتر،رسيور ماهواره،دست نوشته ها ،عکسهاي خانوادگي و بعضي از کتابهاي او را با خود بردند.

وبلاگ نويس زنداني در اثر شکنجه هاي جسمي و روحي و به وخامت گراييدن وضعيت جسمي اش تا به حال 2 بار از بند سپاه به بهداري زندان گوهردشت کرج منتقل شده است.

آقاي پورشجري 50 ساله و چندين سال است که مشغول وبلاگ نويسي مي باشد وبعضي از مقالات و نوشته هاي او در سايتهاي مختلف انعکاس يافته است.او همچنين از ناراحتي حاد ديسک کمر رنج مي برد. (فعالين حقوق بشر و دمکراسي در ايران – 7/7/89)


وضعيت حاد جسمي غلامحسين عرشي در بند 350

http://www.hra-news.org/1389-01-27-05-27-21/4251-1.html

غلامحسين عرشي زنداني سياسي محبوس در بند 350 زندان اوين به دليل خونريزي کليه در وضعيت حاد جسمي به سر مي برد.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، وي از ناراحتي حاد کليوي رنج مي برد در طي روزهاي گذشته بيماري او شدت يافته است و کليه وي دچار خونريزي شديد  شده است.بهداري زندان از درمان جدي اوخودداري مي کند و در شرايط حاد جسمي بسر مي برد.

غلام حسين عرشي، ۱۷اسفند سال گذشته در خانه اش توسط نيروهاي امنيتي بازداشت و به زندان اوين منتقل شد .او پس از چند ماه تحمل حبس در انفرادي هاي  ۲۰۹ به بند ۳۵۰ زندان اوين منتقل شد و در دادگاهي نمايشي به رياست قاضي صلواتي به چهار سال حبس تعزيري محكوم كه اين حكم در دادگاه تجديد نظر به يكسال  حبس تقليل يافت.

گفتني است، نامبرده درحين بازجويي تحت شکنجه هاي جسمي و روحي بوده  و تهديد به تجاوز جنسي  از سوي بازجويان وزارت اطلاعات قرار گرفته است...

لازم به ذکر است، با گذشت بيش از 7 ماه  آقاي عرشي  تا به حال به مرخصي نرفته و حق برخورداري از  آزادي مشروط نيز از ايشان سلب شده است. (هرانا – 7/7/89)


افزايش فشار بر زنان زنداني بهايي در مشهد

http://www.rahana.org/archives/26449

Rozita Vaseqhi

با ايجاد محدوديت‌هاي جديد، چهار زنداني زن بهايي در زندان وکيل‌آباد مشهد، تحت فشار بيشتر قرار گرفته اند.

مسئولين زندان وکيل‌آباد مشهد، با محدود ساختن ملاقات‌ها، تماس هاي تلفني و حتي زمان هواخوري، شرايط را براي زنان زنداني بهايي سخت‌تر از گذشته کرده اند.

به گزارش خبرنگار رهانا، پس از آنکه رزيتا واثقي شهروند بهايي که با تحمل بيش از ۶ ماه بازداشت انفرادي، به جمع سه زنداني بهايي ديگر در زندان وکيل‌آباد مشهد منتقل شد، مسئولين زندان با محدود کردن ملاقات‌ها و تماس هاي تلفني، شرابط سختي را براي اين چهار زن زنداني ايجاد کرده اند. (رهانا – 7/7/89)

Ovido - Quiz & Flashcards