Senaste inläggen

Av Afsaneh Oskoueinejad - 29 augusti 2010 07:57

130 151 namn mot steningen

Sakineh.
Sakineh.

Hon är dömd till döden för otrohet

  Under en vecka hade Aftonbladets läsare möjlighet att underteckna en protest mot att Sakineh Mohammadi Ashitiani dömts att stenas.

  Det blev 130 151 namn på vår lista.

  De tätskrivna namnlistorna vägde utskrivna på papper tolv kilo och fyra hekto.

  Protesterna kom från Bankeryd, Säffle, Uppsala, Kimstad, Örebro, Kiruna, Kristinehamn, Johanneshov, Lund, Vasa, Visby, Varberg, Munkfors, Grillby, Oxelösund, Gällivare, Östersund, Skärholmen, Mjölby. Och så vidare. Från alla Sveriges län.

  Vi fick även 85 brev från människor som valt att skriva ett brev, frankera och posta till Aftonbladet för att göra sin åsikt tydlig, den att Sakineh inte ska stenas till döds för ett påstått äktenskapsbrott, som hon dessutom aldrig erkänt i domstol.

Läsarnas protester överlämnad till iranska ambassaden - följ protestmanifestationen här

Aftonbladetläsarnas tunga protest mot Sakinehs dödsdom har nu nått Iran.

Totalt 130 151 skrev på.

På lördagskvällen pågår protest-manifestationer runt om i hela världen, bland annat i Stockholm.

Aftonbladet sänder direkt.

Chefredaktör Jan Helin bar på fredagseftermiddagen den 12,4 kilo tunga lådan med namnlistor genom järngrindarna till iranska ambassaden.

Lådan kunde han placera på soffbordet, där ambassadrådet Rasoul Mousavi tog emot. Under 20 minuter pratade de sedan om Sakineh Mohammadi Ashtiani, om stening och iransk lagstiftning.

”Det är domarnas val”

– Tack för att ni ger oss möjlighet att ta del av era läsares åsikt, sa Rasoul Mousavi hövligt. Alla har rätt att uttrycka en åsikt.

Men hur förklarar ni att stening finns, år 2010? frågade Jan Helin.

– Jag är inte inläst på fallet ... men det är domarnas val. Och i vårt land har 98 procent av befolkningen röstat för den islamiska republiken. De har accepterat systemet. Det innebär sharialagar, och dödsstraff för äktenskapsbrott.

Skäms ni inte?

– Det är inte en fråga om skam. Det är lagen.

Men jag tror inte iranska folket är för stening.

– Äktenskapsbrott accepteras inte av iranska folket. Den här kvinnan har accepterat relationer med andra män och dödat sin man.

Inte dömd för mord

Det hövlige ambassadrådet är på den punkten osaklig, måste inflikas.

Mordåtalet avslutades 2006. Sakineh är inte dödsdömd för mord, utan en påstådd relation med en man.

Kan någonting förändra Sakinehs situation?

– Jag är säker på att ingen dödas utan tillräcklig bevisning.

Tror ni verkligen det?

– Naturligtvis.

Kommer iranska regeringen att få ta del av Aftonbladetläsarnas protest?

– Naturligtvis. Det är mitt jobb. När ni rapporterar i media når det Iran. Vi vet att Aftonbladet följer fallet noga. Vi är i Sverige för att utbyta åsikter, söka förstå andra seder och tankar. Det är därför ambassader finns, säger Mousavi.

http://www.aftonbladet.se/nyheter/article7687658.ab

Av Afsaneh Oskoueinejad - 28 augusti 2010 11:38

دانشجو نيوز

تأييد صحت خبر كشته شدن ترانه موسوي

پنجشنبه, ۰۴ شهريور ۱۳۸۹


رضا ولي‌زاده و ليلا ملک‌محمدي، دو روزنامه‌نگاري كه پس از دهمين دوره انتخابات بحث‌برانگيز رياست‌جمهوري ايران از اين كشور خارج شده‌اند، امروز با انتشار بيانيه‌اي تأييد كردند كه خبر كشته شدن «ترانه موسوي» را نخستين بار آن‌ها منتشر كرده‌اند.


اين دو روزنامه‌نگار در اين بيانيه مشترك تاكيد كرده‌اند كه ماجراي كشته شدن ترانه موسوي در جريان اعتراض‌هاي پس از انتخابات سال گذشته، صحت دارد.


آن‌ها در اين بيانيه نوشته‌اند: «ما در اين نوشته بار ديگر تأکيد مي‌کنيم با شواهد و مستنداتي که اين خبر را با تکيه بر آن منتشر کرديم و شواهدي که طي يک سال گذشته به دست آمده، متأسفانه کوچک‌ترين ترديدي نسبت به وقوع تراژدي مرگ ترانه در زمان بازداشت نداريم.»


اين بيانيه مي‌افزايد: « اگر روزي به ضرورت ليلا ملک‌محمدي پشت وبلاگ زيرزمين به انتشار خبر دستگيري و کشته‌شدن ترانه موسوي و رضا ولي‌زاده پشت وبلاگ چريک آن‌لاين به انتشار خبر دستگيري، کشته‌شدن و طرح احتمال تجاوز به ترانه موسوي در زمان بازداشت اقدام کردند امروز اين پنهان‌کاري تا حدودي ضرورت خود را از دست داده است؛ هرچند هم‌چنان برخي در ايران و در ارتباط با اين ماجرا با مشکلات امنيتي مواجه‌اند و قطعاً ما هم‌چنان نمي‌توانيم بي‌هيچ بيش و کم از ترانه موسوي و شاهدان بازداشت او و راويان ماجرايش سخن بگوييم.»


آن‌ها در اين بيانيه از وجود سه گروهي كه ماجراي ترانه موسوي را تكذيب مي‌كنند، خبر دادند و از اين سه گروه به عنوان «كساني كه فضاي امنيتي ايران را درك نكرده‌اند، كساني كه خبرها را کالبدشکافي و اجزاي آن‌را تحليل مي‌کنند و ميراث‌خواران پشت جبهه‌ها» ياد كرده‌اند.


اين بيانيه افزوده است: «اکنون که ۱۰ ماه است از ايران خارج شده‌ايم، پيوسته براي کسب شواهد و مستندات بيش‌تر تلاش مي‌کنيم؛ تا آن‌جا که بتوان ماجراي ترانه موسوي را به پرونده‌اي حقوقي عليه ماشين سرکوب و جنايت جمهوري اسلامي تبديل کرد و از ترديدهايي که نسبت به اصالت اين خبر طرح مي‌شود، نااميد نمي‌شويم. اگر اثبات شود ماجراي ترانه واقعيت نداشته است کابوس‌هاي يک‌ساله‌ ما و تمام کساني که با نام ترانه خون گريسته‌اند، پايان مي‌يابد. ما در کمال خرسندي حيثيت حرفه‌اي خود و هستي‌مان را بر سر يافتن نشاني از ترانه موسوي يا اثبات ساختگي بودن ماجراي او معامله خواهيم‌کرد.»


ترانه موسوي نام شخصي است که به گفته اين دو روزنامه‌نگار در حوادث پس از انتخابات رياست جمهوري دهم ايران دستگير شده و مورد تجاوز قرار گرفته و کشته شده‌ است.


مرتضي الويري از اعضاي ستاد مهدي كروبي مدتي قبل بر صحت دستگيري ترانه موسوي تاکيد كرد اما گفت قادر به ارائه اطلاعات بيش‌تر نيست.


خبر دستگيري و كشته شدن ترانه موسوي نخستين بار ٢٤ تير ۱۳۸۸ در وبلاگ «ايرانيان چپ» منتشر شد.


اميد حبييي‌نيا، روزنامه‌نگار ايراني كه سال گذشته خبر كشته‌شدن ترانه موسوي را در سايت «آزادي بيان» منتشر كرده بود، هفته گذشته اعلام كرد كه خبر كشته شدن ترانه موسوي صحت ندارد و او «فريب منابع‌اش» را كه دو روزنامه‌نگار هستند، خورده است.

اما او به نام اين دو روزنامه‌نگار اشاره‌اي نكرد.

راديو زمانه


 

Av Afsaneh Oskoueinejad - 28 augusti 2010 10:50

اخبار چهارشنبه 3  شهريور ساعت 1245

 

العربيه

فرمانده يک پايگاه بسيج اعلام کرد

ثبت نوزادان در پايگاه هاي بسيج در تهران

چهارشنبه 15 رمضان 1431هـ - 25 اوت 2010م

پايگاه بسيج از دوران کودکي دختران بسيجي تربيت مي کند

فرمانده يکي از پايگاه هاي بسيج زنان ايران از تربيت نوازدان بسيجي دختر طي 6 سال اخير خبر داد.


به گزارش سايت خبري " آفتاب " زهره عباسي فرمانده پايگاه مقاومت بسيج " شهيد حسين حاج‌ موسايي" تهران گفت: " از 6 سال گذشته 23 نوزاد بسيجي دختر كه مادرانشان از اعضاي بسيج پايگاه هستند، تربيت شده‌اند."


او با اشاره به اقدام اين پايگاه به ثبت نام نوزادان دختر در توضيح طرح گفت: "در اين راستا، 40 روز پس از تولد نوزادان دختر، مادران بسيجي با ارائه مدارک و شناسنامه، فرزندان خود را در پايگاه مقاومت بسيج شهيد حسين حاج‌موسايي ثبت‌نام مي‌كنند."


اين فرمانده پايگاه بسيج ادامه داد: "اين پايگاه در طول 6 سال اخير با ارائه كلاس‌هاي قرآني، فرهنگي، تربيتي و نظامي به صورت ويژه، تاكنون 23 كودک بسيجي را تربيت كرده است."


زهره عباسي همچنين خاطر نشان کرد که پايگاه او سعي دارد اين کودکان را هنگام رسيدن به سن مدرسه در " مدارس ويژه فرزندان شهدا " ثبت نام کند.


او همچنين ادامه داد: "به تازگي 2 نوزاد ديگر متولد شده‌اند كه پيگير تشكيل پرونده براي اين نوزادان بسيجي هستيم."


به نظر مي رسد ثبت نام نوازدان در بسيج طرح جديدي است که توسط جمهوري اسلامي ايران براي تربيت کودکان از بدو تولد طبق ارزش هاي خود در پيش گرفته شده است.


 

 


Av Afsaneh Oskoueinejad - 28 augusti 2010 10:44

http://www.dw-world.de/dw/article/0,,5936200,00.html

 

• ایران | 23.08.2010

«دولت در آمارها دست‌کاری می‌کند»


Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: منحنی‌های آماری در ایران، واقعی یا دستکاری‌شده؟

یک نماینده مجلس ایران سازمان ثبت احوال را به تلاش برای دست‌کاری در آمار ازدواج و طلاق متهم کرده است. کارشناسان "بلبشوی آماری" را امری رایج در ایران می‌دانند که همه‌ی عرصه‌ها را در بر گرفته است.


داریوش قنبری، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با خبرگزاری ایلنا نهادهای دولتی را به دست‌کاری در آمار متهم کرده است. او از بخشنامه‌ای سخن گفته که سازمان ثبت احوال به زیرمجموعه‌ برخی از سازمان‌های دولتی فرستاده و آنها را موظف کرده که آمارهای طلاق را کمتر و آمارهای ازدواج را بیشتر نشان دهند.

بر پایه آمارها و گزارش‌های مختلف رسانه‌های ایران طلاق و از هم‌پاشیدن خانواده‌ها به روندی چشمگیر در کشور بدل شده و رهنمودها و تحکمات و قوانینی که تقاضای طلاق را از سوی زنان مشکل کرده‌اند نیز نتوانسته مانعی در برابر این روند شود.

سردار احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی ایران در تیرماه سال جاری در "همایش ملی امنیت و انضباط اجتماعی" که در تهران برگزار شده بود افزایش طلاق در ایران را هم از عوامل تأثیرگذار بر "مباحث امنیتی جدید" توصیف کرد. او گفت: « تحولات خانواده، تضعیف نقش آموزش خانواده، طلاق، بالا رفتن سن ازدواج، تضیعف نظام خانواده و غیره... از مسائلی است که در مباحث امنیتی جدید تأثیرگذار است »

بنا به آماری که مديركل دفتر آمار و اطلاعات جمعيت سازمان ثبت احوال ایران اردیبهشت امسال در اختیار رسانه‌ها قرار داد، در سال ۱۳۸۸، ۱۲۵ ‌هزار و ۷۴۷ مورد طلاق در كشور رخ داده که اين رقم نسبت به مدت مشابه در سال ۱۳۸۷ حدود ۱۳ درصد رشد كرده است. مدير کل آمار و اطلاعات جمعيت کل کشور نیز در اواخر تیرماه امسال آمار طلاق در سال جاری را رو به افزایش اعلام کرد. او در مصاحبه با ایسنا گفت: «عليرغم اين که با افزايش جمعيت در سال‌های اخیر، می‌بایست در معرض ازدواج  باشیم، اما روند ازدواج ها چشمگير نبوده و به عکس آمار طلاق در سه ماهه اول سال ۸۹ افزايش داشته است و به هشت درصد رسيده است.»

حذف صورت مسئله به جای حل آن؟

کارشناسان در بررسی علل افزایش طلاق به مسائلی همچون معضلات اقتصادی، بیکاری، اعتیاد، افزایش سطح تحصیل و Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift:  بر پایه آمارها و گزارش‌های مختلف رسانه‌های ایران طلاق و از هم‌پاشیدن خانواده‌ها به روندی چشمگیر در کشور بدل شدهخودآگاهی در میان زنان کشور، مشکلات جنسی و ادامه‌ی کاربرد خشونت از سوی مردان در محیط خانواده‌ها اشاره می‌کنند. بخشی از علل یادشده در ارتباط مستقیم با سیاست‌گذاری‌های کلان و خرد مجموعه‌ی مدیریتی کشور قرار دارد. سرپوش‌گذاشتن بر این سوءمدیریت‌ها از جمله انگیزه‌های مطرح در صدور بخشنامه‌هایی مانند بخشنامه‌ی یادشده تلقی می‌شود. این نیز هست که دولت ایران به عنوان یک دولت دینی و ایدئولوژیک بر حفظ بنیان‌های خانواده، حتی به قیمت قربانی‌شدن حقوق و آسایش زنان تاکید دارد و پیوسته بر ضرورت ازدیاد زادوولد پافشاری می‌کند. دولتی با چنین رویکردهایی از آمارهایی که در جهت معکوس "ارزش‌ها و اصول" مورد نظرش باشد خشنود نیست.

خبر صدور بخشنامه برای دست‌کاری در آمارهای واقعی ازدواج و طلاق همزمان با مباحثات مجلس ایران برای تصویب قانونی برای افزایش حقوق مردان در گرفتن چند همسر، انتشار یافته است. برخی از کارشناسان تصویب احتمالی این قانون را با اراده‌ی معطوف به مرعوب‌کردن زنان در عدم استفاده از حق خود برای تقاضای طلاق بی‌ارتباط نمی‌دانند.

مشکلی فراگیر

آمارسازی و انتشار آمار و ارقام متناقض در ایران در سال‌های اخیر یکی از بحث‌های عمده‌ و چالش‌برانگیز بوده است. برای مثال آمارهایی که مرکز آمار ایران و بانک مرکزی و وزارتخانه‌های مختلف در زمینه‌‌های اقتصادی (میزان بیکاری، تورم، سرمایه‌گذاری خارجی، نقدینگی و ... ) منتشر می‌کنند اغلب تفاوت‌های فاحشی با یکدیگر دارند. "تعاريف و مفاهيم متفاوت در هر سازمان" برای آمارگیری خوشبینانه‌ترین دلیلی است که برای این تناقض‌ها و تقاوت‌ها اعلام می‌شود.

برخی از کارشناسان اما به این امر اشاره می‌کنند که مرکز آمار ایران بیش از بانک مرکزی در حیطه‌ی اعمال قدرت دولت است و دولتی که داعیه "مدیریت جهان" را دارد، طبیعی است که تلاش کند نهادهای زیردستش آمارهایی "خوشایند" و "مثبت" منتشر کنند. برای مثال گرچه در سال‌های اخیر به دلایلی مانند تحریم‌ها و سیاست‌های اقتصادی غیرکارشناسانه، بخش بزرگی از صنایع و کارخانه‌ها با بحران تولید مواجه شده‌اند، اما جدیدترین آمار مرکز آمار ایران نرخ بیکاری در این کشور را ۶ / ۱۴ درصد در بهار سال جاری اعلام کرده است که به گفته‌ی کارشناسان با آمار واقعی تفاوت فاحشی دارد و چه بسا این رقم به ۲۵ درصد هم رسیده باشد.

در توضیح علل همین مقدار از افزایش بیکاری هم که در آمار رسمی یادشده بازتاب پیدا کرده، از تحریم‌ها و سوء مدیریت‌ها سخنی به میان نیامده و "خشکسالی در فارس و افزایش شمار فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها" به عنوان عوامل بیکاری‌زا نام برده شده‌اند. در همین حال، وزیر کار ایران همین آمار خوشبینانه یک نهاد دیگر دولتی را هم زیر سوال برده است و گفته است در زمینه بیکاری «همان عدد مرکز آمار را اعلام می کنم اما ته دلم می گوید که این عدد اشتباه است». وزیر کار البته ابراز تمایل کرده است آماری که برای بیکاری اعلام می‌شود از این رقم هم کمتر باشد.

Av Afsaneh Oskoueinejad - 28 augusti 2010 10:41

ایران | 26.08.2010

کمپین یک میلیون امضا؛ چهار سال بعد


Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift:

پنجم شهریور ماه، کمپین جمع‌آوری یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز چهارساله می‌شود. دستاوردها‌ی این حرکت چه بوده و فعالیت آن از این پس چگونه ادامه خواهد داشت؟


پنجم شهریور ۱۳۸۵ ساعت ۵ بعدازظهر قرار بود فرهنگسرای رعد در تهران محل تجمع ۵۲ نفر از فعالان حقوق زنان باشد. در میان این فعالان چهره‌هایی چون شیرین عبادی، سیمین بهبهانی، نوشین احمدی خراسانی، پروین اردلان، منصوره شجاعی، شهلا لاهیجی، ژیلا بنی‌یعقوب، نرگس محمدی، جلوه جواهری، فریبرز رئیس‌دانا و زند‌ه‌یاد عمران صلاحی حضور داشتند. درهای این مکان عمومی اما به روی آنان بسته شد ولی این امر مانع از آن نشد تا تجمع‌کنندگان مقابل درهای بسته فرهنگسرای رعد، تولد کمپین یک میلیون امضا را اعلام کنند.


به گفته‌ی بنیان‌گذاران کمپین، همان روز مقابل درهای بسته‌ی فرهنگسرای رعد، ۲۰۰ امضا برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز از حاضران جمع‌آوری شد. و این شروعی بود برای حرکتی که امروز پس از گذشت چهارسال نه تنها در سراسر ایران بلکه در گوشه و کنار جهان نیز نامی شناخته‌شده است.


"کمپین جمع‌آوری یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز" یکی از شناخته‌شده‌ترین حرکت‌های زنان ایران در دهه اخیر است. افراد سرشناسی همچون پروفسور نیکی کدی، پژوهشگر مسائل خاورمیانه، زنان و ایران دانشگاه کالیفرنیا، آرونداتی روی(Arundhati Roy)  فمینیست و نویسنده‌ی هندی، هلن سیکسوس، نویسنده آلمانی-الجزایری، آلیس شوارتزر فمینیست آلمانی و سردبیر مجله اما، جیانا نانینی، ستاره ایتالیایی موسیقی راک و آريان منوشکين هنرمند نامدار فرانسوی از این حرکت حمایت کرده‌اند.


کنشگران کمپین یک میلیون امضا در سند اولیه‌ی کمپین، خواهان تغییر کلیه قوانین تبعیض‌آمیز علیه زنان شده‌اند. اولویت اولیه این افراد اما تغییر قوانین مربوط به ازدواج و طلاق، چندهمسری، سن مسئولیت کیفری، حق تابعیت، دیه، ارث، شهادت و قوانینی است که تسهیل‌گر قتل‌های ناموسی هستند.


این کمپین روش کار خود را ارتباط چهره به چهره و گفت و گوی مستقیم با افراد اعلام کرده است. دفترچه‌های راهنمای این کارزار شامل اطلاعات حقوقی درباره قوانین و نیز آموزش روش چهره به چهره است.


در طول چهارسال فعالیت کمپین یک میلیون امضا، کنشگران این حرکت بارها و بارها دستگیر شده و به حبس‌ و شلاق محکوم شده‌اند. بسیاری از فعالان این حرکت، از ایران ممنوع‌الخروج و برخی نیز از کار بیکار شده‌اند.


پس از انتخابات پرمسئله‌ی ریاست جمهوری در سال ۸۸ و دستگیر‌ی‌های بعد از آن، تعدادی از کنشگران کمپین یک میلیون امضا و پایه‌گذاران اولیه‌ی این حرکت، مجبور به ترک ایران شدند.


کمپین یک میلیون امضا؛ یک سال پس از سرکوب اعتراضات مردمی


در طول یک سال گذشته و با اتفاقات رخ‌داده پس از انتخابات، فعالیت کمپین یک میلیون امضا نیز همانند سایر فعالیت‌های اجتماعی تا حدودی کمرنگ شد. کنشگران این حرکت اما می‌گویند حتی در خاموشی و سایه نیز به فعالیت خود ادامه خواهند داد.


Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift:  کاوه مظفری کنشگر کمپین یک میلیون امضا می‌گوید جنبش سبز بسیار از فعالان بالقوه اجتماعی را به کمپین معرفی کردکاوه مظفری یکی از کنشگران کمپین در ایران به دویچه‌وله می‌گوید: «اتفاقی که در یک سال گذشته در نتیجه‏ی تلاطمات فضای سیاسی و مشکلات پیش آمده افتاد، این بود که جنبش زنان و به طور خاص کمپین یک میلیون امضا، در یک حالت نهفته به فعالیت خود ادامه داد و به صورتی که در گذشته می‏توانست فعالیت خود را در سطح رسانه‏‏ها مطرح کند، دیگر امکان رسانه‏ای کردن همه‏ی جزییات و زوایای فعالیت خود را به راحتی نداشت. به همین خاطر وقتی از منظر رسانه‏ها به فعالیت‏های این جنبش نگاه می‏کنیم، ممکن است این‏طور به‏نظر برسد که این حرکت متوقف شده و یا کار نمی‏کند. می‏خواهم بگویم به شکل دیگری و در سطح دیگری، این فعالیت ادامه پیدا کرد».


نسرین ستوده فعال دیگر کمپین یک میلیون  امضا در ایران نیز معتقد است علیرغم فروکش کردن نمادهای بیرونی فعالیت کمپین، اما این حرکت دچار رکود نشده است. او می‌گوید: «من فکر می‏کنم به دو دلیل دیگری، اساساً فعالیت کمپین قبل از شروع اعتراضات یک سال اخیر فروکش کرده بود؛ یکی این‏که دو سال از تاریخ جمع‏آوری امضا گذشته بود. همان‏طور که می‏دانید تاریخ تعیین شده برای جمع‏آوری امضاها ابتدا یک ‏سال بود و بعد یک سال دیگر تمدید شد و این دو سال تمام شده بود. علاوه بر آن، فشارهایی که قبل از اعتراضات یک سال اخیر علیه فعالان جمع‏آوری یک میلیون امضا در جریان بود، خودبه‏خود این جنبش را دچار رکود کرده بود. بنابراین من فکر می‏کنم، فعالانی که در عرصه‏ی کمپین یک میلیون امضا مشغول فعالیت بودند، امروز عرصه‏ی جدید‏تری پیدا کرده‏اند و سعی می‏کنند در این عرصه به نقش‏آفرینی جدید دست بزنند. در عین حال نمی‏توان گفت که کمپین دچار رکود شده است».


شهلا شفیق کنشگر کمپین یک میلیون امضا در فرانسه نیز معتقد است حرکت این کمپین هرچند نه به صورت خیابانی اما همچنان ادامه دارد. او می‌گوید باید بر اساس موقعیت کنونی، حرکت کمپین را تحلیل کرد. به اعتقاد وی همین‏که بحث‏ها و چاره‏جویی‏ها در درون کمپین ادامه دارد، به معنای تداوم این حرکت است.


این جامعه‌شناس در عین حال می‌گوید روند سابق کمپین نمی‌تواند به همان صورت ادامه داشته باشد. خانم شفیق می‌گوید: «مسلماً نمی‏شود مانند سابق حرکت کرد. یکی از مشخص‏ترین تغییرات در این زمینه‏، مسئله‏ی ارجاع دادن امضاها به نهادهای مختلف است. هرچند ارجاع نهایی امضاها به مقامات، با توجه به شرایط ایران، در خود کمپین هم صوری بود، اما امروز بازهم صوری‏تر شده است. به خاطر این‏که حتی برای بخش وسیعی از مردم این مسئله مطرح می‏شود که در چنین شرایطی ارجاع دادن این امضاها به یک نهاد چه معنایی دارد. ولی در عین حال شیوه‏هایی در درون خود کمپین وجود دارد که آن شیوه‏ها هم‏چنان معتبرند. مثلاً شیوه‏های چهره‏ به‏چهره، شکل مبارزه‏ی افقی- شبکه‏ای و خواست برابری، نکاتی هستند که تداوم آن‏ها کاملاً ممکن است».

Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift:  شهلا شفیق جامعه‌شناس، کمپین را از کم کردن سطح خواسته‌هایش پرهیز مید‌هد 

تاثیر متقابل کمپین یک میلیون امضا و جنبش سبز


در طول یک سال پس از انتخابات از سوی فعالان جنبش زنان بسیار شنید‌ه‌ایم که روش اعتراضی مردم در جنبش سبز، برگرفته از جنبش زنان است. بسیاری دیگر نیز گفته‌اند که جنبش سبز جنبشی با روح زنانه بود. اما به راستی آیا جنبش سبز از جنبش زنان الگوبرداری کرده و اگر کرده چه چیزی در جنبش زنان قابل پیاده شدن در اعتراضات مردمی یک سال گذشته بوده است؟ و سهم کمپین یک میلیون امضا در این الگوبرداری چه میزان بوده است؟


کاوه مظفری می‌گوید جنبش سبز سه مشخصه از جنبش زنان و به طور خاص از کمپین یک میلیون امضا به ارث برده است: مدل کار شبکه‌ای، رویکرد مطالبه‌محوری و گفتمان برابری‌خواهی.


به گفته‌ی کاوه مظفری یکی از ویژگی‌های جنبش زنان و به طور اخص کمپین یک میلیون امضا، الگوی کار شبکه‌ای است. او می‌گوید برعکس سایر جنبش‌های اجتماعی مثل جنبش کارگری و حتی جنبش دانشجویی که ساختار هرمی و کلاسیک دارند، کمپین یک میلیون امضا یک مدل جدید سازماندهی را مطرح کرد که جنبش سبز نیز همین روش را ادامه داد.


آقای مظفری در مورد رویکرد مطالبه‌محوری کمپین و الگوبرداری جنبش سبز از آن چنین می‌گوید: «یکی دیگر از مواردی که می‏توان گفت جنبش سبز را تحت تاثیر قرار داد، روی‏کرد مطالبه‏محوری بود که در کمپین رواج پیدا کرد و این‏که فعالین کمپین با مطالبه‏ی خاص وارد عرصه‏ شدند. این فعالین درباره‏ی شعارهای کلان و آرمانی صحبت نمی‏کردند، موارد خاصی را مورد اشاره قرار می‏دادند و تغییر آن‏ها را طلب می‏کردند. شبیه این اتفاق برای جنبش سبز هم در یک سال گذشته افتاد. در مقاطعی از جنبش سبز در یک سال گذشته، خیلی از فعالین سیاسی علاقه داشتند شعارهای کلان مطرح کنند. اما برخلاف تاریخ گذشته‏ی فعالیت‏های سیاسی ایران، همیشه به آنان تذکر داده می‏شد که اگر می‏خواهید جنبش پیش برود، باید مطالبه‏ی خاص داشته باشید. باید روی یک سری مطالبات حداقلی که تکثر جنبش را هم بتواند جواب‏گو باشد تمرکز کرد نه این‏که شعارهای کلان سر بدهیم».


کاوه مظفری گسترش گفتمان برابری‌خواهی در جنبش اعتراضات مردمی را نیز یکی دیگر از تاثیرات کمپین یک میلیون امضا بر این حرکت می‌داند. او به بیانیه‌های منتشرشده توسط نمایندگان جنبش سبز و اشارات مداوم آنان به برابری حقوقی اشاره می‌کند.


این فعال حقوق زنان در این مورد مثالی از طرح لایحه حمایت از خانواده در مجلس می‌زند و می‌گوید: «برای این‏که مثال راحتی از این‏که برابری‌خواهی کمپین به صورت آگاهی در جامعه نشت کرده است بزنم، می‏توانم به نشانه‏ای که امروز در مجلس در ارتباط با لایحه‏ی حمایت از خانواده اتفاق افتاد اشاره کنم؛ در بحثی که در مورد یکی از مواد این لایحه جریان داشت، یکی از نماینده‏ها اصرار داشت که مخالفت‏اش با این ماده از لایحه به خاطر تبلیغات فمینیست‏ها نیست. این دقیقاً نشان می‏دهد که فعالین کمپین در تبلیغات خود چقدر موفق بوده‏اند که حتی در صحن علنی مجلس نمی‏خواهند بپذیرند که دلیل مخالفت‏شان با این ماده از لایحه، تبلیغات کمپین و فعالان برابری‏خواه بوده است».


Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift:  نسرین ستوده از وکلای کمپین یک میلیون امضا می‌گوید کمپین آگاهی از قوانین و تبعیض‌ها را به دورافتاده‌ترین روستاها برده استقانونمندی و استفاده هرچه بیشتر از روش‌های مسالمت‌آمیز، الگوی دیگری است که به اعتقاد نسرین ستوده، جنبش سبز از کمپین یک میلیون امضا گرفته است. او در توضیح این روش می‌گوید: «رد پای گرایش جنبش زنان و به‏ویژه کمپین یک میلیون امضا به این‏که هرچه قانون‏مندتر و مسالمت‏‏‏آمیزتر خواسته‏های خود را بیان کند را در جنبش سبز می‏توان به وضوح دید. علاوه بر این، جنبش زنان علی‏رغم همه‏ی سرکوب‏هایی که در دهه‏های اخیر با آن مواجه بود، اما سعی می‏کرد راه خود را پیدا کند. هرگز در چند دهه‏ی اخیر شاهد آن نبوده‏ایم که جنبش زنان به‏کلی تعطیل شده باشد، بلکه با هر فشار و سرکوبی، جنبش زنان سعی می‏کرد راه جدید‏تری برای خود باز کند. نمونه‏ی آن هم بعد از سرکوب تجمع میدان هفت تیر بود. جنبش زنان همین تاثیرها را بر جنبش سبز هم داشته است. به‏نظر می‏رسد، جنبش سبز بهتر است بعد از هر رکودی که دچار آن می‏شود، با روش‏های قانون‏مندی شبیه همین کمپین جمع‏‏آوری یک میلیون امضا، از روش‏های جدید‏تری برای بیان خواسته‏های خود استفاده کند».


کاوه مظفری همچنین به استفاده‌هایی که کمپین یک میلیون امضا از اعتراضات مردمی یک سال اخیر کرد اشاره می‌کند و می‌گوید: «سال گذشته تعداد زیادی از فعالین اجتماعی، تحت عنوان جنبش سبز، وارد صحنه‏ی خیابان‏ها شدند که زیاد سابقه‏ی کنش‏گری اجتماعی نداشتند. بلکه بیشتر پتانسیل کنش اجتماعی بودند. کنش‏گران کمپین در سال گذشته توانستند با بسیاری از آنان ارتباط برقرار کنند و از این طریق توانستند هم بسیاری از آنان را با خودشان همراه کنند و هم  گفتمان خود را به درون فضای جنبش سبز ببرند. همین‏طور که می‏دانید در بسیاری از بیانیه‏ها، نوشته‏ها و صحبت‏هایی که طی سال گذشته در فضای سبز صورت گرفته، خیلی از مطالبات کمپین بیان شده است».


آیا کمپین یک میلیون امضا در جنبش حق‌طلبی مردم مستحیل خواهد شد؟


Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift:  دستگیری گسترده زنان در تجمع ۲۲ خرداد ۸۵ در میدان هفت تیر زمینه‌ساز راه‌اندازی کمپین یک میلیون امضا شدتوقف، سکوت، رکود و یا فعالیت در سایه هرچه که نامش باشد اتفاقی است که در یک سال اخیر برای حرکت‌های اجتماعی نظیر کمپین یک میلیون امضا افتاده است. آنچه در این یک سال بیش از همه به گوش رسید فریاد "رای من کجاست" بود و حق انتخاب آزاد و عادلانه.


اگر روال بر همین منوال ادامه یابد آیا خطر استحاله جنبش‌هایی نظیر کمپین یک میلیون امضا در جنبش سبز وجود دارد؟


کاوه مظفری با این نوع نگرش مخالف است. او می‌گوید اساسا جدا کردن اینچنینی حرکت‌هایی نظیر کمپین یک میلیون امضا از جنبش سبز کار درستی نیست. به نظر او جنبش سبز حرکتی است برای رسیدن به خواسته‌های جنبش‌های دیگر. او می‌گوید: «مردم حق رأی می‏خواهند که بتوانند به حق طلاق‏شان برسند، مردم ایران حق رأی می‏خواهند که بتوانند به دستمزد برابر برای کار برابر برسند، مردم حق رأی می‏خواهند که بتوانند معیشت خود را ارتقاء بدهند. حق رأی فی‏نفسه برای حق رأی، نمی‏تواند یک امر عام باشد. حق رأی در صورتی عام می‏شود که به سایر مطالباتی که مردم برای آن دارند تلاش می‏کنند، ربط پیدا کند».


به نظر کاوه مظفری شعار "رای من کجاست" مسیری است برای هدایت سایر خواسته‌های مردم و توافقی است بین تمامی جنبش‌های اجتماعی موجود: «تمام این مطالبات می‏خواهد از طریق حق رأی  و از یک مسیر دمکراتیک، خود را در جامعه پیاده کند. این توافقی است که بین این جنبش‏ها درگرفته است. به این معنی نیست که این یک مطالبه‏ی کلی است که ممکن است همه چیز را خودش دربر بگیرد و آن مطالبات در آن استحاله می‏شوند. اگر مطالباتی مانند حق طلاق و یا  حقوقی که کارگران، مثلاً برای افزایش ž

Av Afsaneh Oskoueinejad - 28 augusti 2010 10:29

http://www.dw-world.de/dw/article/0,,5946146,00.html 

 

ایران | 26.08.2010

محبوبه عباسقلی‌زاده، برنده جایزه "یوهان فیلیپ پالم"


Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift:

جایزه آزادی بیان و مطبوعات "یوهان فیلیپ پالم" شهر اشتوتگارت آلمان به محبوبه عباسقلی‌زاده و یک روزنامه‌نگار مکزیکی تعلق گرفت. عباسقلی‌زاده به خاطر تلاش‌هایش در روند دموکراتیزه کردن ایران، لایق این جایزه تشخیص داده شد.


هیأت ژوری جایزه دوسالانه آزادی بیان و مطبوعات شهر اشتوتگارت آلمان، "محبوبه عباسقلی‌زاده" از ایران و "پدرو ماتریاس آرازولا" از مکزیک را محق دریافت این جایزه برای سال ۲۰۱۰ تشخیص دادند.


به گزارش بنیاد یوهان فیلیپ پالم، محبوبه عباسقلی‌زاده فعال زنان و مستندساز ایرانی به خصوص به دلیل تلاش‌هایش در راه مبارزه با سنگسار در ایران مستحق دریافت این جایزه شناخته شده است.


محبوبه عباسقلی‌زاده، جامعه شناس و سردبیر فصل نامه فرزانه و نشریه انگلیسی مطالعات زنان و پژوهش در ایران و کشورهای مسلمان بود. وی همچنین زمانی که در ایران بود، مدیریت مرکز کارورزی سازمانهای غیر دولتی را بر عهده داشت. او همچنین یکی از بنیان‌گذاران کمپین قانون بی‌سنگسار است.


عباسقلی‌زاده اولین بار در سال ۱۳۸۳ در پرونده موسوم به وبلاگ‌نویسان دستگیر شد و ۴۰ روز در بازداشت بود.


این فعال زنان یک بار دیگر در ۱۳ اسفند ۱۳۸۵ به همراه ۳۲ تن دیگر از فعالان حقوق زن در تجمعی مقابل دادگاه انقلاب تهران دستگیر شد و مدت ۱۸ روز را در سلول انفرادی به سر برد.


وی بار دیگر در حوادث پس از انتخابات دستگیر شد و به گفته‌ی خودش مورد شکنجه قرار گرفت. عباسقلی‌زاده پس از آزادی‌در یادداشتی در سایت میدان نوشت که وادار به اعتراف به داشتن روابط نامشروع شده است.


محبوبه عباسقلی‌زاده در اردیبهشت ماه جاری در حالی که از ایران خارج شده بود، به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و بر هم زدن نظم عمومی در یک دادگاه غیابی به دو سال و نیم حبس تعزیری و ۳۰ ضربه شلاق محکوم شد.


"پدرو ماتریاس آرازولا" روزنامه‌نگار مکزیکی، گزارش‌های متعددی در مورد فساد اداری در مکزیک و نیز  جنایات سازماندهی‌شده در این کشور منتشر کرده است. وی به همین دلیل چندین بار مورد تهدید واقع شده است.


برنده جایزه "یوهان فیلیپ پالم" هر دو سال یک بار در روز مرگ این ناشر اهل نورنبرگ اعلام می‌شود.


"یوهان فیلیپ پالم" ناشر و کتابفروش در ۲۶ آگوست ۱۸۰۶ به دلیل انتشار مطلبی علیه ناپلئون و  نیروهای اشغالگر فرانسوی به دار آویخته شد.


این جایزه‌روز پنجم دسامبر با حضور نخست وزیر ایالت بادن وورتمبرگ به برندگان اهدا خواهد شد.


SH/FW



Av Afsaneh Oskoueinejad - 27 augusti 2010 22:08

Iran arrests Kurd poet and writer

http://www.chrr.biz/spip.php?article10793

Behzad Kurdistani, a renowned poet in Kurdistan was arrested yesterday by intelligence agents near his home in the town of Marivan.

There is no information on why he was arrested or his whereabouts.

This Kurd writer was summoned several times before this by the Marivan Intelligence Agency where he was interrogated. (Committee of Human Rights Reporters – Aug. 26, 2010)

 

Tehran Prosecutor says improper veiling is a crime

The Tehran Prosecutor stressed that improper veiling is a crime and said, “Providing the security of the society should be the main and most important duty of all institutions and supervising organizations and countering crimes related to social security should not be limited to security and judicial apparatuses”…

The Prosecutor of Tehran believes that new technology and the cyber environment is actually more in line with promoting ‘corruption’ than leading to progress.

Jafari also cited seriously dealing with illegal CD sellers and parties which are called ‘immoral’.

“Despite the fact that these kinds of crimes are few in numbers, but even this low number can harm the society’s security”, he added. (Human Rights Activists in Iran – Aug. 25, 2010)

 

Jailed human rights lawyer denied due process

The sentence of Mohammad Oliayi Far has not been announced to him and therefore his case cannot be seen to in a court of review.

The wife of lawyer and prisoner of conscience Shohreh Taqati, said, “My husband has been jailed for close to five months for giving interviews to foreign media on charges of propagating against the government and currently the number of phone calls from prison are very few”.

“In our opinion this charge (propagating against the government) is wrong because there has not been propagation against the government. After my husband had a number of interviews on the execution of children under 18, especially in the case of Behnoud Shojayi, they filed a complaint against him and made a criminal record for him even as he had expressed his views about his profession”.

Mohammad Oliayi Far, lawyer and former head of the Research and Education Unit of the Human Rights Activists in Iran, was arrested on March 8, 2010 after he was summoned to the Tehran Revolutionary Court to serve his one year sentence on charges of propagating against the government by giving interviews to foreign media and insulting the judiciary. He was sentenced to one year of prison on February 7, 2010 by the Tehran Revolutionary Court on charges of propagating against the government after protesting the execution of minor offender Behnoud Shojayi.

Shohreh Taqati also expressed dissatisfaction with the fact that her husband’s sentence was not announced to him and said, “My husband’s sentence was not announced to him and therefore there is no way for his case to be reviewed in court”. (International Campaign for Human Rights in Iran – Aug. 26, 2010)





Av Afsaneh Oskoueinejad - 27 augusti 2010 22:04

بهزاد کردستاني شاعر و نويسنده کرد دستگير شد

http://www.chrr.biz/spip.php?article10793

بهزاد کردستاني از شاعران سرشناس کردستان و ايران روز گذشته از سوي نيروهاي اطلاعات حوالي منزل خود در شهرستان مريوان دستگير شد.

تا انتشار اين خبر از محل و دليل بازداشت وي خبري در دست نيست.

اين نويسنده کرد پيشتر نيز از سوي ستاد خبري اطلاعات شهرستان مريوان چندين بار احضار و مورد بازجويي قرار گرفته بود. (كميته گزارشگران حقوق بشر – 4/6/89)


دادستان تهران مي گويد بدحجابي جرم است!

دادستان تهران با تاکيد بر اينکه بدحجابي جرم است گفت: تامين امنيت اجتماعي جامعه بايد وظيفه اوليه و جدي همه نهادها و سازمان هاي متولي باشد و نبايد مقابله با جرايم مرتبط با امنيت اجتماعي به دستگاه‌هاي انتظامي و قضايي محدود شود...

دادستان تهران معتقد است که فن آوري‌هاي جديد و فضاي مجازي نيز بيش از اينکه به پيشرفت منجر شود در جهت ترويج "فساد" موثر واقع مي شود.

جعفري هم چنين به مقابله ي جدي با سي دي فروشان غيرقانوني و يا مجالسي که از آن با عنوان "لهو و لعب" ياد مي شود اشاره کرد.

دادستان تهران افزود: هر چند چنين جرايمي از لحاظ کميت در حد پاييني قرار دارد اما همين ميزان اندک نيز مي‌تواند موجب تقليل امنيت جامعه شود. (هرانا- 3/6/89)


بلاتکليفي در وضعيت محمد اوليايي فر

حکم محمد اوليايي فر به او ابلاغ نشده و به همين دليل، امکان اين که پرونده اش مورد تجديد نظر قرار بگيرد وجود ندارد.

شهره طاقتي، همسر زنداني عقيدتي محمد اوليايي فر وکيل پايه يک دادگستري که از ۱۷ اسفندماه در زندان به سر مي برد در خصوص اتهام وي به کمپين بين المللي حقوق بشر در ايران گفت: «همسرم به اتهام تبليغ عليه نظام به خاطر مصاحبه با رسانه هاي خارجي، تقريبا نزديک به پنج ماه است که بازداشت است در حال حاضر نيز تماس تلفني از داخل زندان خيلي کم صورت مي گيرد. اين در حالي است که از نظر ما اين اتهام رد است. زيرا تبليغي عليه نظام صورت نگرفته است. پس از مصاحبه هاي همسرم در رابطه با اعدام بچه هاي زير ۱۸ سال، مخصوصا “بهنود شجاعي” از ايشان شکايت و پرونده سازي شد، در صورتي که او در رابطه با کارش اظهار نظر و پيشنهاد داده بود.»

محمد اوليايي فر،وکيل و از مسئول سابق واحد تحقيق و آموزش مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران، دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۸۸ در پي احضار به دادگاه انقلاب تهران، تحت عنوان اجراي حکم يک سال زندان به اتهام تبليغ عليه نظام از طريق مصاحبه با رسانه هاي خارجي و توهين به قوه قضائيه بازداشت شد. آقاي اوليايي فرد پيش از آن در پي اعتراض به اجراي حکم بهنود شجاعي و ساير نوجوانان روز يکشنبه مورخ ۱۸ بهمن ماه از سوي دادگاه انقلاب تهران به اتهام تبليغ عليه نظام به تحمل يک سال حبس تعزيري محکوم شده بود.

شهره طاقتي در ادامه از ابلاغ نشدن حکم به همسرش ابراز نارضايتي کرد و افزود: حکم همسرم به او ابلاغ نشد و به همين دليل، امکان اين که پرونده اش مورد تجديد نظر قرار بگيرد وجود ندارد. (کمپين بين المللي حقوق بشر در ايران – 4/6/89)




Ovido - Quiz & Flashcards